ضرب المثل انگلیسی با معادل فارسی 4
- توضیحات
- زیر مجموعه: آموزشی
- دسته: ضرب المثل های انگلیسی
- منتشر شده در 26 شهریور 1394
- نوشته شده توسط مدیریّت
- بازدید: 17993
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پند آموز در پس بعضی از آن ها نهفته است.
بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند ، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست ، با این حال ، در مکالمات به کار میرود.
« ضرب المثل » به معنای مَثَل زدن ( به فارسی : داستان زدن ) است.
به طور کلی ضرب المثل را می توان به این شکل تعریف کرد :
سخنان برجسته ، روشن ، پند آمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.
ضرب المثل ها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آنها در گفتار و شنیدار موجب جذاب تر شدن آنها می شود.
ضرب المثل ها در تمامی زبان ها رایج بوده و مورد استفاده روزمره قرار می گیرند اما نکته مهم این است که بدانیم هر ضرب المثل در هر زبان بر اساس داستان ها و اتفاقاتی که در آن فرهنگ و زبان رخ داده است بیان شده اند و اگر همانندی در زبان دیگر داشته باشند این همانند با ترجمه معنایی آن ضرب المثل به زبان دیگر ، در آن زبان شناخته نخواهند شد بلکه هر ضرب المثل در زبان هدف دارای معادلی است که شاید ترجمه معنایی آن اصلا به ضرب المثل مورد نظر ما هیچ شباهتی نداشته باشد ولی منظوری که در آن زبان از ضرب المثل فوق برداشت می شود یا پیامی که آن ضرب المثل در آن زبان به مخاطبان خود می رساند ، دقیقا برابر با همان منظور و مفهوم و پیامی باشد که ضرب المثل دیگری با ترجمه معنایی کاملا متفاوت در زبان ما می رساند.
لذا برای یافتن معادل های مناسب برای یک ضرب المثل در زبان هدف ، نیاز به مطالعه مفهومی و پیامی ضرب المثل های زبان فوق می باشد تا بتوان ضرب المثل متناسب و همراستا را در زبان هدف یافته و از آن برای مکالمه بهتر به آن زبان استفاده کرد.
همانطور که استحضار دارید ما فهرستی از مهم ترین و پر کاربرد ترین ضرب المثل های موجود در زبان انگلیسی را به همراه معادل فارسی آن ها آماده کرده ایم که تقدیم حضور مخاطبان گرامی می داریم.
البته از آنجا که تعداد این معادل ها بسیار زیاد است ما فقط به مهم ترین ها و کاربردی ترین ها بسنده کرده و آن ها را در چند مطلب جداگانه ارائه خواهیم کرد که این مطلب شامل بخش چهارم این معادل ها می باشد.
اول چاه را بکن، بعد منار را بدزد .
|
Look before you leap
|
عشق کور است.
|
Love is blind
|
تا تنور گرم است باید نان را چسباند.
|
Make hay while the sun shines
|
تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد .
|
Make love not war
|
عجله کار شیطان است.
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رَوَد رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
|
More haste, less speed
|
نیاز مادر اختراع است.
|
Necessity is the mother of all invention
|
کار امروز به فردا مَیفکن .
|
Never cast a clout till May be out
|
بی خبری خوش خبریست.
|
No news is good news
|
نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
|
No pain, no gain
|
از دل برود هر آن که از دیده برفت.
|
Out of sight, out of mind
|
آدم باید دستش را به زانوی خودش بگیرد یا علی بگوید.
|
Paddle your own canoe
|
کسی که بار شیشه دارد به دیوانه [دیگران] سنگ نمی زند.
|
People who live in glass houses shouldn’t throw stones
|
کار نيکو کردن از پر کردن است.
|
Practice makes perfect
|
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
|
Prevention is better than cure
|
رم یک روزه ساخته نشده است.
|
Rome wasn’t built in a day
|
تا پول داری رفیقتم
قربونِ [عاشق] بندِ کیفتم
|
Smile, and the world smiles with you. Cry, and you cry alone
|
آب هرچه عمیق تر، آرام تر.
|
Still waters are the deepest
|
تا تنور گرم است باید نان را چسباند.
|
Strike while the iron is hot
|
مویش را آتش بزنی ظاهر می شود.
|
Talk of the devil – and the devil appears
|
سحرخیز باش تا کامروا شوی.
|
The early bird gets the worm
|
دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
|
The pot calls the kettle black
|
هر چه زودتر، بهتر.
|
The sooner the better
|
سخن را سنجیده بزن.
|
Think before you speak
|
وقت طلاست.
|
Time is money
|
این نیز بگذرد.
|
This too, shall pass
|
عیسی به دینش، موسی به دینش.
|
To each his own
|
با یک تیر دو نشان زدن.
|
To kill two birds with one stone
|
فردا هم روز خداست.
|
Tomorrow is another day
|
آشپز که دو تا شد، آش یا شور می شه یا بی نمک.
|
Too many cooks spoil the broth
|
فراز و نشیب زندگی
|
Ups and downs
|
زنده باد.
|
Up with … = Long live
|
تنوع چاشنی زندگی است.
|
Variety is the spice of life
|
انسان جایز الخطاست.
|
We all make mistakes
|
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش.
|
When in Rome do as the Romans do
|
خدا گر ز حکمت ببندد دری گشاید ز رحمت در دیگری
|
Where one door shuts, another opens
|
خواستن توانستن است.
|
Where there’s a will there’s a way
|
هر کسی رو تو گور خودش میگذارند
عیسی به دین خود موسی به دین خود.
|
You are responsible for you
|
زبون نرم مار رو از سوراخش می کشونه بیرون.
|
You can catch more flies with honey than with vinegar
|
میتونی اسب رو ببری دم آب اما نمیتونی وادارش کنی که بخورش.
|
You can lead (take) a horse to water but you can’t make it drink
|
هم خر و میخوای هم خرما؟
|
You can’t have it both ways
|
نمیشه از روی ظاهر آدمها قضاوت کرد.
|
You can’t judge a book by its cover
|
بدون شکستن تخم مرغ نمیشه املت درست کرد
|
You can’t make an omelette without breaking eggs
|
نمیشه با دستی که تو جیبته گاو رو بدوشی.
|
You can’t milk a cow with your hands in your pants
|
شریک دزد و رفیق قافله.
با گرگ دنبه میخورد و با چوپان گریه میکند.
|
You can’t run with the hare and hunt with the hounds
|
نرود میخ آهنین در سنگ.
|
.You can’t teach an old dog new tricks
|
جلوی قاضی و معلق بازی؟
|
You can’t teach grandma to suck eggs
|
قبل از اینکه بتونی راه بری حتما باید بخزی.
|
You have to crawl before you can walk
|
برای شکار ماهی حتما باید سر قلاب طعمه بزار.
|
You need to bait the hook to catch the fish
|
هیچ وقت نمیدونی چی داری مگه زمانی که از دستش بدی.
|
You never know what you’ve got till it’s gone
|
چيزي كه عوض داره، گله نداره.
|
You scratch my back and I’ll scratch yours
|
بازي اشكنك داره، سر شكستنك داره.
|
You will not rise to the occasion, you will default to the level of your training
You lose some… and you win some… and some you don’t even bother to play
|